روان یاب » رواشناسی فیلم » روانشناسی فیلم زندگی جای دیگریست

روانشناسی فیلم زندگی جای دیگریست

تاریخ : 1393/10/11
پرینت

نام این نوشتار را نمی توان نقد فیلم گذاشت بیشتر برداشتهای روانشناسی از یک موقعیت فرضی می باشد که شاید می توان گفت به مثابه یک مثال برای بیان مقصود می باشد.به این معنی که موضوعی را می خواهیم تبیین کنیم و برای توضیح بیشتر از موقعیتی فرضی که در اینجا یک فیلم می باشد استفاده می نمائیم.پس نمی توان از این نوشته انتظار نقد فیلم با مبانی و اصول مشخص داشت چرا که تخصص نگارنده نقد فیلم نیست، تنها توضیح برخی موارد روانشناسی می باشد.
فیلم زندگی جای دیگریست آخرین اثر منوچهر هادی می باشد که باید گفت کارگردان ماهری است و اولین اثرش یعنی قرنطینه اثر موفقی بود.
در این فیلم که به زندگی یک بهیار که در یک اورژانس کار می کند می پردازد که به تازگی متوجه شده است تومار مغزی دارد و این حادثه باعث شده است که به زندگی با روش متفاوتی بنگرد و در واقع بداند"زندگی جای دیگری است".داود(نقش اول فیلم) همسر اول خود شهرزاد را طلاق داده و اکنون به همراه دو فرزندش با پرستار آنها، نفیسه (که در صیغه موقت او به سر می برد) زندگی می نماید، همسر سابقش با مردی زندگی کرده است که اکنون مقداری مواد مخدر(که به او تعلق نداشته است) را از او گرفته اند و قرار است اعدامش نمایند.همسر سابقش از او تقاضای کمک کرده است...داود با شنیدن خبر تومار مغزی اکنون به زندگی با روش دیگری نگاه می کند ورابطه اش را با سایرین تعمیم می نماید...
اما اگر بخواهیم در این رهگذر به موضوعی روانشناسانه بپردازیم شخصیت داود دستمایه مناسبی برای توضیح شخصیت اسکیزوئید(شخصیت کناره گیر) می باشد که به نشانه ای این سندرم به طور کامل خواهیم پرداخت.

داود در این فیلم از دوستان زیادی برخوردار نیست و رابطه گرمی با کسی ندارد و بسیار کم صحبت نیز می باشد واین نه به خاطر بیماری است زیرا قبل از دچار شدن به بیماری هم دارای چنین شخصیتی بوده است و اصلا علت جدایی او با شهرزاد هم همین موضوع بوده است.در محل کار بر خلاف اینکه دوستان و همکارانش با او بسیار صمیمی و گرم می باشند ولی رفتار او همچنان عاری از هیجان می باشد.نه هیجان منفی و نه هیجان مثبت.البته نسبت به سایرین دارای هیجان کمتری می باشد در اینجا منظور کاتاتونیا(یا بی عاطفگی محض) و بهت نیست بلکه کاهش هیجان نسبت به موقعیتهایی که افراد دیگر از خود نسبت به آن موقعیت هیجان بیشتری نشان می دهند می باشد.داود در این فیلم حتی زمانی که متوجه بیماری خطرناک خود می شود هم آن حالات هیجانی معمول را از خود نشان نمی دهد.باید گفت که در این فیلم به خوبی شخصیت یک فرد اسکیزوئید به تصویر کشیده شده است.
موضوع جالب تر تغییری است که داود پس از شنیدن خبر بیماری خود در زندگی به وجود آورد.رفتارش با فرزندان به نحو چشمگیری تغییر کرد،به خانه پدرش که مدتها نرفته بود رفت،نفیسه را عقد دائم کرد و از همه جالب تر اینکه مواد مخدری که همسر فعلی شهرزاد را به خاط آن دستگیر کرده بودند به گردن گرفت که نشانگر آن است که وقتی معنای زندگی تغییر می نماید رفتار فرد هم متفاوت می شود و این همان چیزی است که ویکتور فرانکل در اردوگاه کار اجباری به آن پرداخت ونظریه لوگوتراپی(معنا درمانی) را به جهان صادر کرد.

در زیر به نشانه های سندرم اختلال شخصیت اسکیزوئید می پردازیم.
الف) گسستگی از روابط اجتماعی و محدود بودن طیف احساسات و هیجانهای ابراز شده در روابط بین فردی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های مختلف به چشم آید، که علامت اش وجود لااقل چهار تا از موارد زیر است:
(1) نه میلی به برقرار کردن روابط صمیمی و نزدیک داشته باشد و نه از این گونه روابط لذت ببرد، از جمله عضویت در یک خانواده.
(2) تقریبا همیشه فعالیتهای انفرادی را ترجیح می دهد.
(3) به داشتن روابط جنسی با کس دیگر هیچ علاقه ای نداشته باشد یا علاقه بسیار کمی داشته باشد.
(4) از هیچ کاری لذت نبرد، یا فقط از کارهای معدودی خوشش بیاید.
(5) بجز بستگان درجه اول هیچ دوست صمیمی یا مورد اطمینانی نداشته باشد.
(6) به تمجید یا خرده گیری دیگران بی اعتنا و بی تفاوت به نظر برسد.
(7) سردی هیجانی، بی اعتنایی، یا حالت عاطفی تخت از خود نشان دهد.
ب) منحصراً در سیر اسکیزوفرنی، اختلالی خلقی با خصایص روانپریشانه، سایر اختلالات روانپریشانه، یا یکی از اختلالات نافذ رشد پیدا نشده باشد،‌ و ناشی از اثرات جسمی مستقیم یک بیماری طبی عمومی نباشد.